کُنت کایزرلینگ اغلب بیمار و بدخواب بود، ولی اگر می دانست بی خوابی اش چه خدمت بزرگی به موسیقی می کند، شاید آنقدر از آن ناراضی نبود. سفیر روسیه در ساکسونی اغلب گذارش به لایپزیگ می افتاد و یوهان گُلدبرگ، نوازنده هارپسیکورد را نیز با خود به آنجا می آورد تا از
یوهان سباستین باخ درس موسیقی بگیرد. یک بار اشراف زاده روسی در حضور باخ گفت که چقدر دلش می خواهد گُلدبرگ در شب های بی خوابی برایش قطعاتی با هارپسیکورد بنوازد که چنان ملایم و باروح باشند که موجب نشاطش شوند. و چنین شد که «واریاسیون های گُلدبرگ» نوشته شد؛ شاهکار باخ که از مهمترین نمونه های فرم واریاسیون هستند و چنان موجب مسرت سفیر بی خواب شدند که پاداشی هنگفت برای آهنگساز آلمانی به ارمغان آوردند.
«باخ برای آرامش» آلبومی است که یکی از واریاسیون های آرامش بخش باخ نیز در آن گنجانده شده؛ در کنار 18 قطعه دیگر که چند قطعه از «کنسرتوی برندنبرگ»، از معروفترین آثار باخ هم در بین آنها هست.
باخ آهنگسازی مذهبی بود و اغلب او را برای کارهای کلیسایی عظیمش با اُرگ می شناسیم؛ با این حال، آثار منتخب او در آلبوم «باخ برای آرامش» اغلب مذهبی نیستند. در بین آنها، قطعات چند صدایی زیاد به گوش می رسد که در آن، چند ملودی به صورت همزمان نواخته می شوند.
موزیسین برجسته آلمانی در زمان خودش معروف نشد و نزدیک به یک قرن از مرگش گذشته بود که به لطف مندلسون کشف شد. شاید علت آن، گرایش اغلب موزیسین های زمان او به سمت موسیقی کلاسیک بود. در نیمه دوم دوران باروک، باخ همچنان از فرم های موسیقایی هفتاد سال اول این دوران استفاده می کرد که در زمان او، «قدیمی» به نظر می رسیدند. شاید باخ هم از قربانیان مُد بود که بعدتر، وقتی مُد زمانه برگشت، تازه ارزش واقعی کارش مشخص شد.