نمایش رادیوئی راننده تاكسي
داستان زندگی راننده ای است که در کودکی مادر خود را از دست می دهد و این اتفاق در آن زمان آنقدر برای او تلخ و طاقت فرسا است که در ادامه او را تبدیل به انسانی می کند که همواره با کودک درونی و خیالی خود در حال گفتگو و مشاجره است، او با اینکه گه گاه تظاهر میکند که حوصله این کودک را ندارد اما تنها داشته او از زندگیش همان کودک است، کودکی که دست او را در پرتگاهی مهیب و تاریک گرفته و سعی دارد که او را نجات دهد. در هر قسمت مسافری با قصه ی زندگی خود هم مسیر با او می شود و انتهای مسیر شروع داستان زندگی مسافری دیگر است...