تو مثل پرنده از قفس انگار رها شدی
من، من چرا اشکام پس سرازیره بیخودی
تو به من عاشق یه خداحافظ بدهکاری
نه جای من باشی بی خودت طاقت نمیاری
وای خدا پر حرفم ولی دیره ولی دیره ولی دیره
تو میری و نفس من با تو میره با تو میره با تو میره
عشق این بار دستمونو نمی گیره نمی گیره نمی گیره
با خدا همدستی و دستاشو می گیری دودستی
چی ازش دیدی که قانونای دنیا رو شکستی
که با لذت جونتو میدی سر عهدی که بستی
که با لذت جونتو میدی سر عهدی که بستی
وای خدا پر حرفم ولی دیره ولی دیره ولی دیره
تو میری و نفس من با تو میره با تو میره با تو میره
عشق اینبار دستمونو نمی گیره نمی گیره نمی گیره