جگرگوشه م، سفر بخیر
هنوزم عاشقت هستم
تو آخرین نوازشم چشای بازتو بستم
من از اون لحظه که رویات توی کابوس اغما رفت
حیف، سرم همیشه بالا بود، حالا دستام بالا رفت
همون جا آرزو کردم که از دستم نری ای کاش
همون لحظه اجابت شد، خدا با من تفاهم داشت
حالا چند ساله اینجایی، با اینکه جسمتو بردن
نمی دونی تو این سال ها چقدر پاک اسمتو بردن
حالا چند ساله اینجایی، با اینکه جسمتو بردن
نمی دونی تو این سال ها چقدر پاک اسمتو بردن
جگرگوشه م، سفر بخیر
همیشه عاشقت هستم
تو آخرین نوازشم چشای بازتو بستم
یکی چند ساله دنیا رو با چشمای تو می بینه
نفس می کشی تو سینه ش، همینه، معجزه اینه
تپش های نگاه تو توو چشمای یکی دیگه ست
دلت تو سینه هر کی به جز تو هست، اما هست
حالا چند ساله اینجایی، با اینکه جسمتو بردن
نمی دونی تو این سال ها چقدر پاک اسمتو بردن
حالا چند ساله اینجایی، با اینکه جسمتو بردن
نمی دونی تو این سال ها چقدر پاک اسمتو بردن