از خودم می ترسم وقتی عاشق می شم
وقتی گاهی سیلم گاهی هم آتیشم
از خودم می ترسم وقتی که درگیرم
با تب و تنهایی با تو و تقدیرم
از من و رویام و از تو و دنیات و از طلوع بی تو
از غروب با تو مثل یه دیوونه این روزا می ترسم
از خیالم خوابم از خدا می ترسم
کاش ندیده بودمت اما کی غیر تو دیدن داشت
چی غیر سکوت تو، تو قصه شنیدن داشت
کی حسم و می فهمه حسی که نمی فهمم
معصومم و وقت عشق یه عاشق بی رحمم
وقتی که عاشقم می ترسم از خودم
می ترسم از تو چون من عاشقت شدم
عاشق نمی شدم هرگز بدون تو
خون رگ منی تشنم به خون تو
کی حسم و می فهمه حسی که نمی فهمم
معصومم و وقت عشق یه عاشق بی رحمم