زخمی که داش آکل رو کشت، واسه ما زخمی آشناست یه عمره ردِ پای گرگ دور و بر سایه ماست مردا رو گاهی با غزل، با یه کِرشمه میشه کشت گوزنها رو با گوله نه، با آب چشمه میشه کشت زخمی که داش آکل رو کشت، واسه ما زخمی آشناست یه عمره ردِ پای گرگ دور و بر سایه ماست مردا رو گاهی با غزل، با یه کِرشمه میشه کشت گوزنها رو با گوله نه، با آب چشمه میشه کشت تو خطِ قرمزِ جنون، تقدیرِ چاقو ها جداست فرق داره دستِ قیصره، یا دست آب منگولیاست مردی و عاشقی دل آدمو به خون میکِشن که تیغ و ابریشم مگه میشه با هم یکی بشن از وقتی که فریادِ من با سرب و خاک هم خون شده یه قاتل اهلی با بغض پشتِ نگام پنهون شده یه زهری از دندونِ مار توی تنِ ما جاریه حکم اینه که زخم از رفیق واسه ما یادگاریه از وقتی که فریادِ من با سرب و خاک هم خون شده یه قاتل اهلی با بغض پشتِ نگام پنهون شده یه زهری از دندونِ مار توی تنِ ما جاریه حکم اینه که زخم از رفیق واسه ما یادگاریه