خطوط این اتوبان همیشه در کابوس دوباره برگشته تا تو رو صدا بکنه شبیه پرچم صلحی است که پاره پاره شده بدون اسلحه میخواست کودتا بکنه بیا به دورترین جاده فراموشی که سوز خاطره ها جاده رو به بادش داد هرآنچه هست فقط خاطرات خاطره هاست ببین نخواست ولی چشمهایت یادش داد پیاده در اتوبان سکوت نعره زدم صدای توی سرم یک سقوط واهی بود در انتظار تو که شاید باز رد بشوی اگرچه راه فرارم همین نواحی بود دوباره در اتوبانی که نیست منتظرم صدای پای تو در هدفون خرابم بود که توی خواب غم انگیز من قدم بزنی اگرچه خلسه تو عامل عذابم بود که باز هم نشنیدی صدای لالم را که بعد من اتوبان را به اسم من بزنی دوباره داد زدم توی پیکر کابوس بیا ببین که فقط تو شبیه شعر منی