در جولای ٢٠١٥ مهدى و من براى اجراى كنسرتى در فستيوال «دِ پولینیاک» به گيدل فرانسه دعوت شديم. اين سىوپنجمين سال برگزارى اين جشنوارهی معتبر موسيقى كلاسيک بود كه هرساله توسط «پرنسس كنستانس دِ پولينياک» برگزار میشد. با علم به اينكه شبيه هيچيک از مجريان ديگر نخواهيم بود، تصميم گرفتيم بهجاى اجراى مجموعهاى ازپيشآهنگسازىشده، كنسرتمان را بصورت بداهه اجرا كنيم. براى آمادهشدن، در استوديوى من در تپههاى هاليوود گرد آمديم و روى ريتمها و ملودیهاى مختلف بداههنوازى كرديم. تنها براى شنيدن ايدههايمان،
ميكروفون Neumann TLM 103 براى كمانچه و AKG-C414 و Shure SM57 براى پركاشنهايم گذاشتم و دكمهی ضبط را فشار دادم و شروع به نواختن كرديم. ميكسی ساده از كار انجام دادم و بدون آنكه دوباره گوشش بدهم براى مهدى فرستادم. ما به فرانسه رفتيم و كنسرتمان را اجرا كرديم. حدود يک يا دو سال بعد مهدى که در حین جستجوى فايلهايش، اتفاقى فایل ضبطشدهی آن روز را شنيده بود، با من تماس گرفت و گفت كه كار را بشنو؛ بهنظرم كار خوبى شده است. از روزىكه كار را ضبط كرديم حتى به آن فكر هم نكرده بودم. فایل پروژه را باز كردم و ديدم كه فقط دو ميكروفون براى پركاشنهايم گذاشتهام. با خود گفتم كه اين بههيچوجه نمیتواند يک آلبوم بشود. اما شروع كردم به شنيدن تِرکها و اندكى تميزكردن صداها، فقط همين. جز آن، هرچه میشنويد لحظهی ناب دو نوازنده است كه فقط از طريق زبان موسيقى با هم ارتباط برقرار كردهاند. خامی و آسيبپذيری بسیاری در اين موسيقى و نحوهی ضبط آن وجود دارد و قطعا آنچه میشنوید، چيزى نيست كه بهطور معمول در يک آلبوم ميشنويد. اميدواريم كه از شنیدن آن لذت ببريد و بتوانيد در موسيقى گُم شويد.
پرنسس كنستانس دِ پولينياک در سال ٢٠١٧ درگذشت، اما مطمئن هستم كه اگر بود، از گوشدادن به اين آلبوم لذت میبرد. بدون او؛ اين اتفاق نمىافتاد و ما اين آلبوم را به «ياد» او تقديم میكنيم.
گِرِگ اليس و مهدى باقرى