من رنگهایم را صرفاً با هدفِ شادیآفرینی یا اهدافِ کاربردیِ نشاطانگیزی از این دست نساختم، امّا پس از اولینباری که در آهنگسازیِ سیدیِ قبلیام (تکنوازیِ قیچک)، فرمِ رنگ (به جای مثلاً چهارمضراب یا قطعهای ضربی با فرمِ دیگری)، ناخودآگاه، در ذهنم آمد و تصمیم به ساختن در این فرم گرفتم، توجّهم به چنان پتانسیلی (فرحانگیزی از جنسی که مختصِ رنگ است) و چراییِ کمرغبتیِ آهنگسازیِ معاصر به این فرم و قابلیتِ بازتعریفِ «فرحانگیزی» با مؤلفههایی که رضایتِ اندیشهای و هنریِ آهنگساز و شنوندهی غیر عامِ امروز را فراهم کند، جلب شد (گرچه این اثر ادعای نائلشدنِ قطعی به این هدف را ندارد). لذا علاقهی ناخودآگاهم به فرمِ رنگ و نیز تصمیمِ خودآگاهم مبنی بر توجّهِ بیشتر به قابلیتهای این فرم، منجر به ساختهشدنِ این ده قطعه گردید.