ری را ری را ری را ری را ری را /
صدا می آید امشب/
صدا می آید امشب/
از پشتِ کاچ که بندآب/
برقِ سیاه تابش تصویری از خراب/
در چشم می کشاند./
گویا کسی ست که می خواند/
اما صدایِ آدمی این نیست این نیست/
اما صدایِ آدمی این نیست این نیست/
با نظم هوش ربایی /
من آوازهای آدمیان را شنیده ام شنیده ام شنیده ام شنیده ام /
من آوازهای آدمیان را شنیده ام
در گردش شبانی سنگین/
در گردش شبانی سنگین/
ز اندوه های من/
ز اندوه های من/
ز اندوه های من/
ز اندوه های من/
سنگین تر سنگین تر/
ز اندوه های من/
سنگینتر/
وا آوازهای آدمیان را یکسر/
من دارم از بر دارم ازبر /
من دارم از بر ،از بر/
وا آوازهای آدمیان را یکسر/
من دارم از بر من دارم ازبر ازبر /
یک شب درون قایق دلتنگ/
خواندند دلتنگ خواندند آن چنان/
که من هنوز هیبتِ دریا را/
در خواب/
می بینم/
که من هنوز که من هنوز که من هنوز هیبت دریا را /
در خواب /
میبینم/
میبینم /
میبینم/
میبینم/
میبینم/
ری را ری را ری را ری را/
دارد هوای آنکه که بخواند/
در این شب سیا/
در این شب سیا/
او نیست با خودش/
او نیست با خودش/
او رفته ا و رفته با صدایش/
اما خواندن نمی تواند/
او رفته ا و رفته با صدایش/
اما خواندن نمی تواند/
ری را ری را ری را ری را ری را