سرمست و سرگردان در کوچه های تهران چرخ می زنم تا صبح سرگشته و رها از چشم میدان ها تا پای خیابان ها پر کرده رویایت دنیای مرا باد از تو می خواند در همهمه من شهر از تو می گوید در خاطره من نور خیابان امشب رنگارنگ توست بوق و سوت و آژیرش آهنگ توست جا مانده عطر تو در خانه آغوشم تا شب نگیرد باز از من غم تو را برگ رنگ چشم تو، ماه از روی لبخندت این کوچه می پوشد پیراهن تو را باد از تو می خواند در همهمه من شهر از تو می گوید در خاطره من نور خیابان امشب رنگارنگ توست بوق و سوت و آژیرش آهنگ توست