یه فصل طلایی بازم این حوالی
من و خاطراتم چه حال و هوایی
میرن عاشقا شونه به شونه با هم
منم طبق معمول دوتایی با سایه م
مثل برگا آواره ام تو خیابون
لهم میکنن عابرا با نگاشون
تموم خیابون پر از خاطراته
یعنی کی الان جای من پا به پاته
من هرجا رو گشتم پیدات نکردم
بیا خود به خود مثل اشکای سردم
حالا تو طلایی ترین فصل سالم
تو نیستی سیاه و سفید میشه حالم
تو نیستی سیاه و سفید میشه حالم
همیشه همونی رو از دست میدم
که با عشق دو دستی بهش چسبیدم
از این قصه ی ساده ی خیلی کوتاه
بیرون اومدن رو سفید کل موهام
خیابونو کوچه اصلا کل تهرون
که گوشش پره از دروغا تو بارون
منه لعنتی هرجا که پا میزارم
یه نشونه یا خاطره از تو دارم
من هرجا رو گشتم پیدات نکردم
بیا خود به خود مثل اشکای سردم
حالا تو طلایی ترین فصل سالم
تو نیستی سیاه و سفید میشه حالم
تو نیستی سیاه و سفید میشه حالم