دست نسیم عطر گل خندت و راهی دشت و دمنش میکنه
باز برای دل تو آسمون پیرهن آبیش و تنش می کنه
پِلکتو از صبح که وا می کنی شهر بازم محو تماشا میشه
خوب نگاه کن تا ببینی چطور دنیا توی چشمای تو جا میشه
وقتی میشینی رو به روی دلم چایی لبخندت و دم می کنی
تا که بخواد حوصلمون سر بره زیر اجاق غمو کم می کنی
وقتی میشینی رو به روی دلم چایی لبخندت و دم می کنی
تا که بخواد حوصلمون سر بره زیر اجاق غمو کم می کنی
صبح تویی وقتی قلموی نور شونه ی کوهارو طلا می کنه
وقتی که گلها همه صف می کشند دست تو سرخارو جدا می کنه
صبح تویی صبح همین لحظه هاست وقت قرار منو چشمای تو
چایی تازه دم تو پای من خوردن و لبخند زدن پای تو
وقتی میشینی رو به روی دلم چایی لبخندت و دم می کنی
تا که بخواد حوصلمون سر بره زیر اجاق غمو کم می کنی
وقتی میشینی رو به روی دلم چایی لبخندت و دم می کنی
تا که بخواد حوصلمون سر بره زیر اجاق غمو کم می کنی
وقتی میشینی رو به روی دلم چایی لبخندت و دم می کنی
تا که بخواد حوصلمون سر بره زیر اجاق غمو کم می کنی
وقتی میشینی رو به روی دلم چایی لبخندت و دم می کنی
تا که بخواد حوصلمون سر بره زیر اجاق غمو کم می کنی