مرا به تن به لمس خود که روح من غزل شود مرا بگیر در بغل که شِکرت عسل شود شراب شو لب مرا به می بکش هوس بده جواب عشق را تو با، شراب بوسه پس بده لب از لبت شکفته شد شقایقان خجل شدن تمام دلبرندگان اسیر دست دل شدن چه با دو چشم مست خود مَلاحتی به هم زدی چه چشمهی کرشمه ای چه عشوهای رقم زدی چه زلف عنبرینه ای چه چشم ساقیانه ای چه قامت قرینه و چه معبد ترانه ای چه زلف عنبرینه ای چه چشم ساقیانه ای چه قامت قرینه و چه معبد ترانه ای شبیه شمس و مولوی می جنون به جان بده مرا بگیر از منو مرا به من نشان بده هوا بکش به روی خُمره های مست قونیه شراب را نهان بخر نهان بخور نهان بده خوشا سرم که سرخوشم از این که عاشق منی از این که لایق توام از این که لایق منی چه زلف عنبرینه ای چه چشم ساقیانه ای چه قامت قرینه و چه معبد ترانه ای شبیه شمس و مولوی می جنون به جان بده مرا بگیر از منو مرا به من نشان بده هوا بکش به روی خُمره های مست قونیه شراب را نهان بخر نهان بخور نهان بده شبیه شمس و مولوی می جنون به جان بده مرا بگیر از منو مرا به من نشان بده هوا بکش به روی خُمره های مست قونیه شراب را نهان بخر نهان بخور نهان بده