در کنار توست، رقیب اگر ، زان دو چشم شوخ به ما نگر کن نظر بتا ،که یک نظر ما را بس شیوه بتان فسونگریست،دولت وصال،ز دیگریست در فراق یار،دو چشم تر ما را بس آن نگاه جانسوز نهانی خوشتر ،در میان مستان ،می از این ساغر ما را بس کفر آن دو گیسو، دل و دینم برد دین و دل چه جویی ،که مهر کافر ما را بس در کنار توست ، رقیب اگر، زان دو چشم شوخ، به ما نگر کن نظر بتا ،که یک نظر ما را بس شیوه بتان فسونگریست، دولت وصال ز دیگریست در فراق یار ،دو چشم تر ما را بس از بیم رقیب طوف کویت نکنم وز طعنه ي خلق گفتگویت نکنم لب بستم و از پای نشستم اما این نتوانم که آرزویت نکنم ای جان و جهان، جان و جهان گم کردم. ای ماه زمین و آسمان گم کردم می بر کف من منه بنه بر دهنم کز مستی تو راه دهان گم کردم