به کنار لاله و گل ز غمت چنان خموشم که نسیم نوبهاری مگر آورد به هوشم گل و لاله بود و عشقی به دلم جوانه می زد به ترنم نسیمی دل من ترانه می زد نگهم ز جام چشمت می عاشقانه می زد تو بیا که عشق و شادی من تو بودی تو ز دل قرار و صبر مرا ربودی چو ز دل بهانه ی تو را گرفتم ز صبا نشانه ی تو را گرفتم به کنار لاله ها و یاسمن ها ره آشیانه ی تو را گرفتم آشیان عشق خود را بی رخت دربسته دیدم بی تو مرغ آرزو را خسته و پر بسته دیدم