هیچ کسی کنار من نیست که ببینه چی کشیدم با چشام من توی باغچه گلای زخمی رو دیدم گل سرخی تک و تنها غم میون دو تا چشماش قصه جدایی میخوند واسه امروز و فرداش تا که چشمش به من افتاد گفتش از دست زمونه اومدی منو بچینی؟ دل من بدجوری خونه من به اون به خنده گفتم نه عزیز مهربونم منم اون باغبون پیر نمیخوام بی تو بمونم گفتش ای باغبون پیر یه نفر جفت منو چید چید و از بخت سیاهم اشکای سرد منو دید اون الان تنها نشسته میون گلدون خاکی پس منم به خاک میفتم توی سرزمین پاکی تا که چشمش به من افتاد گفتش از دست زمونه اومدی منو بچینی دل من بدجوری خونه من به اون به خنده گفتم نه عزیز مهربونم منم اون باغبون پیر نمیخوام بی تو بمونم