یارا، ز کجا شده ای پیدا ما را نمودی اسیر و شیدا شاید بیایی ببینی فردا یارت دگر عاشق است و رسوا به این غمکده چرا مرا کردی آشنا کنی عشقمو رها زنم قید هر دو دنیا را مست و دیوانه منم من به هرکجا روم من رویت ببینم دیوانه ات شدم من در این شب سرد تنم شده پُر از درد از خود گریزان شدم خراب و ویران موج گیسوی تو را دیدم، اوج حسو به تو بخشیدم این بار از چشم تو فهمیدم، انگار عمری پی تو بودم مست و دیوانه منم من به هرکجا روم من رویت ببینم دیوانه ات شدم من در این شب سرد تنم شده پُر از درد از خود گریزان شدم خراب و ویران یارا، ز کجا شده ای پیدا ما را نمودی اسیر و شیدا شاید بیایی ببینی فردا یارت دگر عاشق است و رسوا به این غمکده چرا مرا کردی آشنا کنی عشقمو رها زنم قید هر دو دنیا را مست و دیوانه...