گفتم ای عشق ای حریرِ پاک تن پوشِ احساسم باش یارا در تنهایی چون شراب سرخ می نوشِ احساسم باش یارا محتاجم محتاجم، ای دستت قایقِ غریقِ تنهایی بی تابم بی تابم، ای چشمت آبیِ زلالِ رویایی نازک تن نازک تن پروازم بده به آسمانِ عشق خوابم کن خوابم کن در پناهِ دستِ مهربانِ عشق در شبهایم تو چو مهتابی من دیوانه در زنجیرت زندانی ای رودِ صاف، خوشحالم من وقتی با من میمانی گلهای عشق میشکافد لب با لبخندی با پروانه هم آوا دلهای ما، در بندِ هم، شعرش را تو می خوانی چون باران می باری می شویی غم ها را می رقصد، در چشمم لبخندت ای زیبا آرام آرام می رقصی تو چون قویی در دریاها بی پروا با تو بودن ای جان ای جان یعنی اوجِ رویا ها محتاجم محتاجم،ای دستت قایقِ غریقِ تنهایی بی تابم بی تابم، ای چشمت آبیِ زلالِ رویایی نازک تن نازک تن پروازم بده به آسمانِ عشق خوابم کن خوابم کن در پناهِ دستِ مهربانِ عشق...