نگو از جدایی جدایی بده
بگو چى سر عشقمون اومده
نگوخواب بودیمو طوفان غم
به قلب من وتو شبیخون زده
نمیخوام جداشیم كنارم بمون
چقدر آرزو باتو دارم بمون
به من گفته بودى خزون میگذره
هنوز چشم براه بهارم بمون
شكستن گناه تو قلبم رو نشكن
ته قصه عشق تو میمونى و من
رفیق دلم باش تو با من شروع كن
گریزونم از شب طلوع كن طلوع كن
چقدر باتو آروم دنیاى من
چقدر با تو شیرین رویاى من
چقدر بى تو غمگین و دلواپسم
یه لحضه خودت رو بذار جاى من
یه روزى تو خواستى كه من بی دریغ
یه كارى كنم تا تو عاشق بشى
منم دل به دریا زدم تا یه روز
ببینم كه تو غرق آرامشى
شكستن گناه تو قلبم رو نشكن
ته قصه عشق تو میمونى و من
رفیق دلم باش تو با من شروع كن
گریزونم از شب طلوع كن طلوع كن