برای ساختن رویام یه عمر سوختم مگه بس نیست اگه همدست من نیستی نجاتم دست هیچ کس نیست نگو ب من خدا آزارم به حد مرگ دوست دارم خاطراتمون پر از زخمهایی که از تو خوردم من با این همه عذاب نمیدونم چرا نمردم گرچه میکشی منو پایانمو به تو سپردم منو باش با چه دلی به قاتلم پناه آوردم به چه دردی گرفتارم به حد مرگ دوست دارم منو میکشه ترس از دست دادنت نمی تونم فکر کنم ندارمت دارو ندارم پیش روته عشق من باید از من بگذری قبل رفتن یا میسوزونی منو توی غم یا میرسونی ما رو به هم زنده محاله بگذرم از عشقم خاطراتمون پر از زخمهایی که از تو خوردم من با این همه عذاب نمیدونم چرا نمردم گرچه میکشی منو پایانمو به تو سپردم منو باش با چه دلی به قاتلم پناه آوردم به چه دردی گرفتارم به حد مرگ دوست دارم