شده شمع بشی نبینی پروانه تو شده حتی بترسی از سایه تو تو چشماش ببینی هر شب آینده تو یه شبه ترکش کنی این عادتو شده تک بیوفته تو دلت یه گوشه شده خاطره هات آرزوشه شبا حرف بزنی با درو دیوارا نتونی پا بزاری حتی توی کوچه من الان این حال و دارم یه بیقرارم تورو ندارم کجای شهر و پابذارم اسمتو نیارم اگه یه نفرو خیلی دلت بخواد واسش آب بشی نشه ماهی برات دیگه اسمتم یادش نیاد بگو چه حالی میشی اگه بارون بیاد تنها بشینی همش یه نفر و همه جا ببینی کوه یخ بشی دستاشو که بگیری بگو چه حالی میشی