تو قشــنگترین تـرانه تو کتـــاب آرزومی تو همونی که می خواستم تو همیشه پیشِ رومی تو همون گمشده ی من توی شهر بی کسی هام روی گــونه های خیـسم تا شـبِ دلواپسی هام با تو هر ثانیه خوبه با تو هر دقیقه شیرین بـی تو این تـرانه میـشه پُره واژه های غمگین با تو میشه باز دوباره لحظه ها رو عاشقی کرد میشه با عطرِ نفس هات زنده بود و زندگی کرد شاید این تقدیرِ ما بود که جدا از هم بمونیم تـا قـــدرِ بــودن ها رو تو نبــــودنا بدونیم شاید این فقط یه خوابه یا یه کابوسه شبونه می دونم که دستای ما توی دست هم می مونه