یارا یارا یارا شب گیسوی کمندت چه بلند است عاشق پسند است لبخند تو قند است این دل بند است که ناز همان چشم پُر از ناز چند است ماندم روی پیمان گر بخواهی بگذرم از جان سرمه کشیدی به دو چشمان غزل خوان مو پریشان مو پریشان گر خدا یار باشد گوش تو به حرف من بدهکار باشد مستی و مِی و ترانه در کار باشد سوگند که دل به تو وفادرا باشد، وفادرا باشد خدا یار باشد گوش تو به حرف من بدهکار باشد مستی و مِی و ترانه در کار باشد سوگند که دل به تو وفادرا باشد، وفادرا باشد
از عشق مستم من توبه شکستم با تو به سما آمده دست تو به دستم چشمان خودم را روی همه بستم من زنده ام آن شب که در اطراف تو هستم گر خدا یار باشد گوش تو به حرف من بدهکار باشد مستی و مِی و ترانه در کار باشد سوگند که دل به تو وفادرا باشد، وفادرا باشد خدا یار باشد گوش تو به حرف من بدهکار باشد مستی و مِی و ترانه در کار باشد سوگند که دل به تو وفادرا باشد، وفادرا باشد