سبز و سپید و سرخ من زیبای بی پایان تویی ای سرو سرمست شکوه ما را سر و سامان تویی بر شانه ی البرز تو سر میگذارد آفتاب ای مهر بی پایان من بر دشت چشمانم بتاب ای آسمانت هر کران آبی ترین رویای من ای خاک پاکت هر قدم سرسبزی دنیای من در چشم من زیباییات یک لحظه تکراری نشد رودی به غیر از نام تو روی لبم جاری نشدای اعتبارم ای وطن یار و دیارم ای وطن دار و ندارم ای وطن ایران من ایران من هر گوشه ای از خاک تو دشت شقایق سر زدهست از وسعت دستان تو فوج کبوتر پر زده ست خون سیاوش های تو آب حیات است ای وطن جان دادنِ ما پای تو راه نجات است ای وطن