خیلی وقتا توو دلم آشوبِ
خیلی وقته من همش غمگینم
توی این شبا هوا سنگینِ
تا خود صبح خواب بد می بینم
چرخِ زندگی به کام ما نگشت
هر دومون غم زده یه ماتم ایم
ما جوونی همو سوزوندیم
ما یه عمریه بدهکارِ همیم
من از این سر تو از اون سرِ زمان
خاطرات کهنه رو ورق زدیم
هفته ها پشت سرِ هم اومدن
ولی یک قدم به سمت هم نیومدیم
من از این سر تو از اون سرِ زمان
خاطرات کهنه رو ورق زدیم
هفته ها پشت سرِ هم اومدن
ولی یک قدم به سمت هم نیومدیم
تو تظاهرِ غرورِ صخره و من
حکایت جهان شیشه ای
من توو فکرِ رقصِ نور و آینه م
تو به فکر ضربه همیشه ای
من از این سر تو از اون سر
هردو مون نگرانِ یک ریشه ایم
هفته ها پشت سر هم اومدنو
ما درگیرِ زخمای همیشه ایم
من از این سر تو از اون سرِ زمان
خاطرات کهنه رو ورق زدیم
هفته ها پشت سرِ هم اومدن
ولی یک قدم به سمت هم نیومدیم
من از این سر تو از اون سرِ زمان
خاطرات کهنه رو ورق زدیم
هفته ها پشت سرِ هم اومدن
ولی یک قدم به سمت هم نیومدیم...