یادش بخیر. هنوز ته مانده ای از آفتاب در آسمان بود که تلویزیون را روشن می کردیم. با مثنوی افشاری سماور را جوش می آوردیم. با ربنای استاد شجریان سفره را پهن می کردیم. اسماءالحسنی که شروع می شد، تند تند کاسه های آش و شله زرد را پر می کردیم. صدای تق توق قبل از اذان که می آمد، همه دور سفره می نشستیم و منتظر می ماندیم تا صدای اذان موذن زاده خانه را پر کند. کوچکترها تا آخر اذان طاقت نمی آوردند و بزرگترها تا اول «اللهم لک صُمنا» صبر می کردند و «یا علی و یا عظیم» شروع شده بود که با خرما یا نمک افطار می کردند. یادش بخیر آن روزها...
با سلام خدمت تیم ملی بیپ تونز
واقعأ سپاسگذارم از زحماتتون و همچنین
تشکر ویژه میکنم بابت قرار دادن این " گلچین خاطره انگیز "
لطفأ این مجموعه را به صورت جداگانه و تک به تک نیز قرار دهید (با کیفیت اورجینال) . . . .