رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن ترک منِ خراب شبگرد مبتلا کن ماییم و آب دیده در کُنج غم خزیده بر آب دیده ما صد جای آسیا کن خیرهکشی است ما را دارد دلی چو خارا بُکشد کَسَش نگوید تدبیر خونبها کن از من گریز تا تو هم در بلا نیفتی بگزین ره سلامت ترک ره بلا کن ماییم و موج سودا شب تا به روز تنها خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن خواهی برو جفا کن...