مثه یه تصادف ناجور، توی گارد ریل اعصابم/
مثه یه پتو مچاله شدم، شبو با کابوس میخوابم/
صفحه ی تقویم این روزام بغض میشه تو گرامافون/
رویاهامون خودکشی کردن از رو ارتفاع این بالکن/
پرت میشم درون تنهایی، به خودم رو کاناپه میچسبم/
انقده نجیبم این روزا، که همه فکر میکنن اسبم/
دل من به چیزی روشن نیست، افق بی چراغو میفهمی/
ته قصم نرسیدن شد، غار غار کلاغو میفهمی؟/
زل بزن به چشم تو آینه، معنی اجاقو میفهمی/
وقتی مقصدم خودت باشی، همه ی جاده ها فلج میشن/
همه ی بغض های شب با من، سوار متروی کرج میشن/
رژه میره زیر پلک من، اشک ساکتی که میبارم/
منو توو خودم پیاده نکن، من از این ایستگاه بیزارم/
اگه آلزایمر دچارم شه، یا که شست و شوی مغزی شم/
خودمو یادم میره اما، مطمئنم شبیه تو میشم/
دل من به چیزی روشن نیست، افق بی چراغو میفهمی/
ته قصم نرسیدن شد، غار غار کلاغو میفهمی؟/
زل بزن به چشم تو آینه، معنی اجاقو میفهمی