تو در فتنه از حد به در کردی
تو با من ز بد هم بدتر کردی
ز سوی نگاه تب آلودت
من تشنه را تشنه تر کردی
پس از آرزو ها پس از جست جو ها
ندانی که ای من چه ها کردم
تورا بین خوبان جدا کردم
صدا را به دل مبتلا کردم
ته کوچه نامت صدا کردم
خطا کردم هی من خطا کردم
تورا با شبم آشنا کردم
خطا کردم هی من خطا کردم
تورا با شبم آشنا کردم
تو درد مرا از درون میکشی
تو من را به موج جنون میکشی
به حرف تب و تاب و تن تنها
مرا تا رگ ارغنون میکشی
پس از آرزو ها پس از جست جو ها
ندانی که ای من چه ها کردم
تورا بین خوبان جدا کردم
صدا را به دل مبتلا کردم
ته کوچه نامت صدا کردم
خطا کردم هی من خطا کردم
تورا با شبم آشنا کردم
خطا کردم هی من خطا کردم
تورا با شبم آشنا کردم