بی هوا با چشم بیدار، دربدر در کار دلدار
گفتم ای باد گنهکار، مستم کن با فکر دیدار
مستم کن با فکر دیدار
پا و پا با تو پیاده، گم شدن بر مار جاده
ای تو ای باد هماره، بگذر بر مویش دوباره
تر کن ابرویش دوباره
دور از گونه های خط خط، شراب تلخت، شبم پریشان است
پشت سایه های چشمت، فدای چشمت، قصیده پنهان است
خوبی و می دونی، به خوبیِ آغوش
گرمی و می مونی به تن تر از تن پوش
وقتی دلدارم می خنده، تو دلم هزار تا پرنده
می خونن با ساز تنبک، کاش یارم همیشه بخنده، دلدارم همیشه بخنده
هر سویی که بنگرم دلبر، هر جایی که می روم دلبر
ای داد از بیداد دلبر، فریاد از بیداد دلبر
ای داد از بیداد دلبر
می داند صدای پایش و خنده هایش مرا کند مدهوش
حال این دو روزِ من را یکی شدن را، به دیگری مفروش
خوبی و می دونی، به خوبیِ آغوش/ گرمه و می مونه، هوای تو در گوش
بی هوا با چشم بیدار، دربدر در کار دلدار
گفتم ای باد گنهکار پرتم کن در فکر دیدار
پرتم کن در فکر دیدار
می چرخد هوای تو در سرم، می خواهم بگیرمت در بَرم
ای داد از بیداد دلبر، ای داد از بیداد دلبر
فریاد از بیداد دلبر