هر شب تو همین ساعتا یه شمع و یه میز یه مرد و یه کافه تو دودِ غلیظ تلخیِ تقدیر، فالِ تو فنجون پِچ پِچِ مردمِ توی خیابون پِچ پِچِ مردمِ توی خیابون مهره های شطرنج، بی تو رو میز من مثل من مات موندن و سیاه پوشیدن بی خوابمو ساعت تو کافه خوابه سردن و ساکتن صندلیامون خوابتو میبینه هر شب خیابون نیستی و کافه، بی تو جای موندن نیست نیستی، هیچ کس، روبروی من نیست نیستی و بی تو، همه چی تارِ توی دود گم شدن صندلیامون گُم میشه پا به پام امشب خیابون توی این کافه، که همیشه تاریکه همه چی دلگیره مثل این شمعی که پای عشقت موند، پای عشقت سوخت توی تنهاییِ صندلیامون نیستی و خالیِه امشب، خیابون هر شب تو همین ساعتا یه شمع و یه میز یه مرد و یه کافه تو دودِ غلیظ تلخیِ تقدیر، فالِ تو فنجون پِچ پِچِ مردمِ توی خیابون پِچ پِچِ مردمِ توی خیابون مهره های شطرنج، بی تو رو میز من مثل من مات موندن و سیاه پوشیدن بی خوابمو ساعت تو کافه خوابه سردن و ساکتن صندلیامون خوابتو میبینه هر شب خیابون نیستی و کافه، بی تو جای موندن نیست نیستی، هیچ کس، روبروی من نیست نیستی و بی تو، همه چی تارِ توی دود گم شدن صندلیامون گُم میشه پا به پام امشب خیابون توی این کافه، که همیشه تاریکه همه چی دلگیره مثل این شمعی که پای عشقت موند، پای عشقت سوخت توی تنهاییِ صندلیامون نیستی و خالیِه امشب، خیابون