تو چشمان سیاه، اندام سپید کوره راهم به دوراهی رسید یک راهم به پیش که طلسم جادوی تو شد یک راهم به پس که صدای تو شنید آی عشق آه از این عشق که سیاه است و سفید من، موهای سپید و روزهای سیاه از آن من بود همه تاوان گناه دریا فغان و دشت پر ز آه کوه نهان بود، جنگل بی پناه انتظار گذر از ترس های راه آی عشق آه از این عشق که سفید است و سیاه آی عشق آی عشق آی عشق آی عشق ما، موج های نگاه و دست های تهی چه سیاه چه سفید، بهاران تویی من آشفته ای که در تو چرخ میزنم تو آغشته ای به بوی تنم آی عشق آه از این عشق که سفید است و سفید که سیاه است و سیاه