بی تو همیشه تک و تنهام گم توی رگبار زمستون هیزم توی شومینه بنداز منو بگیر از برف و بارون سینه م پر از خش خش برگاست نپرس که چی شدم چطورم سردم شده به جای شالت دستاتو حلقه کن به دورم گم کرده بودمت عزیزم پشت روزای بی نشونم یه قهوه ی گرم و یه لبخند بسه که حس کنم تو خونه م دستامو محکم تر نگه دار یه باد بومی ماهو برده از وقتی که تو رو ندیدم شب های من ورق نخورده من برف سنگینِ رو کوهم زخمی بغضی ناگهانم سردم شده منو بغل کن ای قله ی آتشفشانم