تو بارانی تو درمانی مرا در من هویدا کن تو مشغول تماشایی تماشا کن تماشا کن که من بیوقفه بیدارم که باران وار میبارم اسیر خاک و بر بادم هوای آسمان دارم میان ابر آغوشت برایم خانه برپا کن بزن بر سقف و دیوارش زمین را رنگ دریا کن دلم پرواز میخواهد تو را همراز میخواهد ولی در سایه پنهان شو که دنیا راز میخواهد خراب و پاک ویرانم در این ویرانه پنهانی تو را در خانه میجویم ولی در سینه مهمانی بیا در آینه رو کن نشانت را نمیدانم تو را نادیده میخوانم مرا ناخوانده میدانی میان ابر آغوشت برایم خانه برپا کن بزن بر سقف و دیوارش زمین را رنگ دریا کن دلم پرواز میخواهد تو را همراز میخواهد ولی در سایه پنهان شو که دنیا راز میخواهد