اگه دور برگردون رو برگشته بودی اگه کم میکردی یکم سرعتت رو اگه توی آینه منو دیده بودی حالا فرق می کرد حال من و تو همیشه حواسم به اینکوچه بوده که با تو تو یک ثانیه روبرو شم سر پیچ کوچه تو عطر نفسهات با یه گردش چشم تو زیر و رو شم من و تو! پر از پرسش بی جوابیم من و تو! مثه منطقِ گُنگ بودن نبودن من و تو! یه سردی ِ بی انتهاییم مثه سردیِ زیرِ آوار ِ بهمن… یه زخمه! یه قصه است که بی تو با پایان ِ بازه همیشه یه افسوس یه حسرت مثه فیلم خوبی که اکراننمیشه یه نقش قدیمی یه بازیِ کوتاه که از یاد میره تهِ قصه ی ما