متن آهنگ شیدای اَلَست (بداهه نوازی و بداهه خوانی در آواز افشاری)
مستم من و مستم من ، شیدای الستم من تا نیست شدم در تو ، هستم من و هستم من بی پا و سری عیبی ، در عالم رندی نیست هان بی سر و پایان را پایم من و دستم من تا صید تو شد جانم ، تا وصف تو افغانم از دام جهان یکسر رستم من و رستم من صد شکر که پیوستی ، بربستی و نگسستی صد بار اگر غافل سر رشته گسستم من تاوان مکنم ای جان از سبحه و از ساغر کاین را نگسستم من وآن را نشکستم من بگذار که تا چون روز حائل فتد از رازم خورشید پرستم من ، خورشید پرستم من نی آدمم و خاکی نی پاکم و افلاکی نی ناری و نی نوری چیزی دگرستم من خوش گفت عماد تو ، مست از می یاد تو مستم من و مستم من ، شیدای الستم من