ببین که عشقِ من به تو مرا کشیده سمتِ تو عجب جنونِ آشنایی قسم به نامِ خوبِ تو همیشه میرسم به تو تو دلدلِ دقیقه هایی چه قهر ِعاشقانه ای اگر که گُم نمیشدم به این جنون نمیرسیدم نمیگذشتماز قفس از ارتفاعِ چشمِ تو اگر شبی نمیپریدم تویی تو سرنوشتِ من جهنم و بهشتِ من جهان بجز بهانهای نیست به ساعتِ جنونِ من بجز قرارِ دیدنت قرارِ عاشقانهای نیست وای از دلِ بی تابِ من رد میشود از خوابِ من کابوس و رویای تو هر شب دردِ مرا کم میکند با اینکه غرقم میکند گیسوی دریای تو هر شب صد بارِ دیگر بعد از این سوی تو میآیم ببین با یک دلِ دیوانه در مُشت زُل میزنم بشناسیام از بی تو بودن عاصیم دور از تو دلتنگی مرا کُشت