هامسران سی نه م رفیقان دوستان یا کسانی که هم ک یش و همراە و همفکر او هستند ، از درد ی ک ه در سی ن ه دارە دوستانش رو صدا م یزنه گنجور گنجی ناس نه صدر سی نه م گنجور گنج ی در صدر سی نه م گذاشته کوی طور قلبم آتش افروزن قلبم همانند کوە طور آتش افروز است روشن و ینه نار لیل نوروزن همچون نار در شب نوروز روشن است گوش دل بدر و ر یزه رازم گوش دل بسپار به رازها ی من عالم پر کردن نشاه آوازم عالم را بهآواز شاهم پر کرد ەام تاله خماری عشق بی وم و هوش تا از خماری عشق به هوش بیا یم ته جرعه رندان له نوبکم نوش تا جرعهی رندان را از نو بنوشم غافل منیش ین اوبارن د یاد غافل ننشی ن و به ی اد آر او را هر کس وخیال و یش کردن دلشاد هرکس ب ه خ یال او خود کرد ە دلشاد