میخوانمت با نغمه های عاشقانه چون ساز نای قمریان در آشیانه میخواهمت با سینه ی پرشوری ازعشق چون شعله هایی که شرر ریزد زبانه در پیله غم بودم و تنهای تنها میزد تگرگ غصه ها گاهی زمانه گل بودی و رقص نسیما بر چمن ها پروانه دل با نگاهت شد روانه
در لحظه ی دیدار شستم چشم با اشک چون نم نم باران زلال و دانه دانه پیچیده از عطر تنت بوی بهاران در کوچه های خاطرم خانه به خانه