شسته باران شیشه های خلوت تنهاییم شد بهاران لحظه های غربت شیداییم گلشن امید من شد پر زگلهای سپید با هزاران نغمه های صحبت لیالییم دوباره چو شیرین غم فرهاد ز سینه چو مجنون کشم فریاد جدایی اگر بیستون باشد به تیشهء عشقم کنم بنیاد منم دیوانه منم سرگشته به کوی تو دلم می آید پرستو گونه به سوی تو می و پیمانه دو چشم مست و نگاه تو سر انگشتم را زنم چون شانه به موی تو تو را میخواهم تو روح عشقی تو زیبایی گلی چون مریم که در چشم من فریبایی