تا رد شدی از بغلم هوش و حواسم رفت بوی عطر تو انگار توو باد از رو لباسم رفت تو یه خندهی گوشه لبی وقتی نشون دادی یهو قلبو با دستِ خودت تهِ دره فرستادی نگا دوتا چشمای مشکیت شده همه چیم تویِ دنیا به گمونم آخر میمیرم واسهت همین امروز و فردا نگا روی بومِ سفید ِ دلِ منو نقاشی کردی گلِ توی باغت شدم من دور منو سمپاشی کردی انقد به تو دلبستم پیشت نفسام حبسن از این همه عشق گاهی میترسم دستات نفسم جونم حالمو نمیدونم روی هر چیزی غیر تو چشم بستم نگا دوتا چشمای مشکیت شده همه چیم تویِ دنیا به گمونم آخر میمیرم واسهت همین امروز و فردا نگا روی بومِ سفید ِ دلِ منو نقاشی کردی گلِ توی باغت شدم من دور منو سمپاشی کردی