خورشید سیاه اومد دوباره تو آسمون دوباره دلم گرفت از زمین و از زمون یادم اومد از تو و یادم اومد از خودم تو چشات نوری دیدم وقتی عاشقت شدم یادته باهمدیگه تو تابستون جنوب تویگرمای تموز پر زدیم تا به غروب یادته دم غروب تو به من گفتی برو گفتی این طرف نیا عشقمو بگیر گرو گفتی عشق من گرو توی قلبت میمونه تا یا تو پر بگیری یا برمیگردم خونه آی پرنده باوفا دور خورشیدو زدیم اما نه تو اومدی نه ما پرنده شدیم خورشید سیاه اومد سازمو بر میدارم واسه پرواز میزنم تا غروب گل میکارم تا غروبی ابدی اونقده ساز میزنم تا یا سازم بمیره یا خودم جون بکنم