مهتاب بیتابم بتاب بردار از آن چشمت نقاب شد ماجرای عشق ما افسانهای پر التهاب تقدیر زیبای منی رویایی از شعر و شراب کوکم من از ساز تو باز شوریده شیدای ناب
دریاترین رویای عشق قایق جزیره موج آب در ساحل چشمان تو پهلو گرفته آفتاب
دلتنگ دنیای توام دورم مثه ماهی از اب احساس تو درگیر کن حالم خرابه بیحساب در مستی چشمان تو تا چشم میبیند سراب با تو به دریا میزنم تا هرچه بادا باد باد دریاترین رویای عشق قایق جزیره موج آب در ساحل چشمان تو پهلو گرفته آفتاب