حالا كه نفس میكشم در هوات نخور غصه ی ماندنم را دگر میخوام صداى خنده هات كنه گوش آسمون و كر نترس جانم كه دستانم جدا شدنى نیست زدستانت این عشق بماند تا ابد در قلبت امانت تویی ماهم، پریزادم نه یكدل كه صد دل به تو دادم بدان كه در بند تو باشم آزاد آزادم آزاد آزادم...
اگر كه نمانم به تو نسپارم دلم را شوم مدیون دلت تا همنفسى هست برایم نفسى هست تو دریاى من باش منم ساحلت تو دریاى من باش منم ساحلت نترس جانم كه دستانم جدا شدنى نیست زدستانت این عشق بماند تا ابد در قلبت امانت تویی ماهم، پریزادم نه یكدل كه صد دل به تو دادم بدان كه در بند توباشم آزاد آزادم آزاد آزادم...