وقتی قهرمان پروری هدفت شد به صورت طبیعی در طیفی قرار میگیری که اگر از بالادستی زور میشنوی یک جور آن را باید سر پایین دستی خالی کنی. حالا اگر حتی در یک بخش از جامعه حرفت برو ندارد، رئیس نیستی، چارهای نیست، این زورشنوی را یک جور باید برد بالای سر زن و بچه و آنجا آن را تخلیه کرد و بعد میبینی خیلی آهسته و آرام با زور زیستن برایت شده یک عادت. تمام فکر و ذکرت این شده که یک جوری برای خودت تامین قدرت کنی ...