ایران! فدای اشک و خنده تو
دلِ پُر و تپنده تو
فدای حسرت و امیدت
رهایی رَمنده تو
رهایی رَمنده تو
ایران! اگر دل تو را شکستند
تو را به بند کینه بستند
چه عاشقان بی نشانی
که پای درد تو نشستند
که پای درد تو نشستند
کلام شد گلوله باران
به خون کشیده شد خیابان
ولی کلام آخر این شد
که جان من فدای ایران
تو ماندی و زمانه نو شد
خیال عاشقانه نو شد
هزار دل شکست و آخر
هزار و یک بهانه نو شد
ایران! به خاک خسته تو سوگند
به بغض خفته دماوند
که شوق زنده ماندن من
به شادی تو خورده پیوند
به شادی تو خورده پیوند
ایران! اگر دل تو را شکستند
تو را به بند کینه بستند
چه عاشقان بی نشانی
که پای درد تو نشستند