بین بهار بیه بین تابستون (مابین بهار و تابستان)
یراق دوسمه کمر میون (تفنگ و لوازم شکار را به کمر بستم)
باروت هاکردمه للـه جه پیمون (باروت را با نی پیمانه کردم)
وره دشندیمه تفنگ درون (آن را داخل تفنگ ریختم)
انده بوردمه تا خورشید میون (آنقدر رفتم تا به روستای خورشید رسیدم)
مه جلو در بمو ببر بیابون (ناگهان ببری وحشی جلویم ظاهر شد)
دست پیش دینگومه هاکردمه مغوم (تفنگ را در دست گرفتم)
تفنگ در بورده و نزومه نشون (با تفنگ شلیک کردم اما تیر به هدف نخورد)
الهی تفنگ ته بهووی بی خوم (از ناراحتی تفنگ را نفرین کردم)
چارپار گلیله ره هاکردی حروم (که گلوله ام را به هدر داد)
خواستی گوم بکنی ته منه نشون (می خواستی نشانه ای از من بجا نماند؟)
خواستی گور بورم شه دل ارمون (میخواستی آرزو هایم را به گور ببرم؟)
ببر بیته منه دستاره داهون (ببر به سمت من حمله ور شد و لباس مرا به دندان کشید)
انده داد هاکردمه ناله فراوون (و من شروع به داد و فریاد کردم)
اون سر جا بشنوسه ذبیح پهلوون (از دور دست ذبیح پهلوان صدایم را شنید)
مه ره دوش بورده محله ی میون (مرا به دوش کشید و به آبادی برد)
مه زخم هاکنین دوا و درمون (زخم های مرا درمان کنید)
شاید خار بهووه این زخم نشون (شاید امیدی به زنده ماندنم باشد)
پیره نهووین ملک روشنه (اگر مُردم به پدرم نگویید او تمام زمینهایش را میفروشد)
مه ماره نهووین سیو پوشنه (به مادرم نگویید ،لباس سیاه به تن میکند)
نورین خور قشنگ یاره (به یار زیبا رویم خبر ندهید)
نهووین مه درد دل بونه پاره (درد دلم را به او نگویید که برنجد)
مه وسه بیلین یک گل تازه (روی مزارم یک شاخه گل تازه بگذارید)
بیه بو بکشه دل بوه تازه (که یارم بیاید واز بوی گل دلش تازه شود)