با هر سرفه دلم آتیش میگیره
با لبخندِ یه بچه خوب میشم
منِ بی کس فقط سالی دو سه روز
برای بعضیا محبوب میشم
یه عالم یادگاری دارم از جنگ
دوتا ترکِش امونم رو بریده
دِلم میسوزه واسه اون دِلی که
بهاری توی تقویمش ندیده، آه ندیده
نگاهِ یه غریبه یه شب کابوس من شد
میون کفر و ایمان یه جنگ تن به تن شد
نتونستم بخوابم، نتونستم بخندم
نشد چشمامو راحت رو این قلبا ببندم
کی میدونه که من چی کشیدم
کسی دردِ منو باور نداره
همه میگن دلش دریاست، اما دل من غرق موج انفجاره
من از دریا همیشه موج دیدم
به کی باید بگم از حال و روزم
یه عمره سر نوشتم سوز و سازه
همیشه ساختم تا که بسوزم، آه تا که بسوزم
نگاهِ یه غریبه یه شب کابوس من شد
میون کفر و ایمان یه جنگ تن به تن شد
نتونستم بخوابم، نتونستم بخندم
نشد چشمامو راحت رو این قلبا ببندم
میپیچه تو سرم درد مسلسل
تنم تزئین شده با زخم و تابم
پُر از حرفم ولی حرفی ندارم
شاید تقدیرم این بوده از اول
یه با غیرت نمیتونه ببینه
تن ناموسشو میپاشن از هم
هنوزم با همین پاهای خسته
سَر ناموس دنیارو حریفم
سَر ناموس دنیارو حریفم