چشمی بفرست برای انگشتانم
که مشت این سیب را باز کنم
با همین زبان دل این خانه را
میشکنم فریادش را میشنوم
همراه این صدا به سفر میروم
به نمیدانم میدانم
همراه این صدا به سفر میروم
به نمیدانم میدانم
یادت نرود که جای پای مرا
توی کتابی ثبت کنی
که نام آن سیب نه
شاید که چیز دیگری باشد
یادت نرود
همراه این صدا به سفر میروم
به نمیدانم میدانم
همراه این صدا به سفر میروم
به نمیدانم میدانم
همراه این صدا به سفر میروم
به نمیدانم میدانم
همراه این صدا به سفر میروم
به نمیدانم میدانم